پوران و شوهرش امیر بعد از سالیان طولانی که از ازدواجشان می گذشت بچه ای نداشتند. پوران احساس می کرد که امیر دیگر کماکان سابق به او علاقه مند نیست، او فکر کرد که اگر آنها بچه ای می داشتند شاید عشق امیر همیشه با او می ماند. لذا پس از مشورت با امیر تصمیم گرفتند که بچه ای را به فرزندی قبول کنند. اقوام بعد از شنیدن تصمیم آنها هر کدام سعی کردند که بچه ای از خون خودشان را به آنها بدهند تا درآینده اموال آنها به غریبه ها نرسد! پوران از خانواده شوهرش بچه قبول نم کرد و امیر هم از خانواده همسرش. بنابراین تصمیم گرفتند که از پرورشگاه بچه ای را به فرزندی قبول کنند. بالاخره پس از ماهها رفت و آمد و جر و بحث بین زن و شوهر بر سر گرفتن بچه دختر و یا پسر، آنها موفق به گرفتن دو تا برادر و خواهر شدند. و اما داستان غم انگیز پریناز و برادرش پرهام که در دوران شیرخوارگی و نوپایی پدر و مادر خود را در یک سانحه رانندگی از دست می دهند، اما آن دو جان سالم بدر می برند و به بهزیستی تحویل داده می شوند. کسی از بستگان سراغ آنها را نمی گیرد. پس از مدتی به عنوان فرزند خوانده به پوران و شوهرش امیر واگذار می شوند. و داستان غم انگیز پریناز و سرنوشت شومی که در انتظار پوران است.
- Available Now
- New eBooks for Adults
- New eBooks for Teens
- New eBooks for Kids
- Most Popular
- Try Something Different
- It's a First!
- In This Moment Chapbooks
- See all ebooks collections
- Available Now
- New Audiobooks for Adults
- New Audiobooks for Kids
- New Audiobooks for Teens
- Most Popular
- Try Something Different
- Audiobooks for the Whole Family
- Audiobooks in Espanol
- Read by a Celeb
- Great Narrators
- See all audiobooks collections